جای شما خالی امسال با کاروان هیئتمون (شهدای گمنام) همسفر راهیان نور شدم. دومین بار بود با هیئت راهی مناطق شده بودم.متأسفانه شملچه رو به خاطر بعضی مشکلات از دست دادیم ولی جاتون خالی طلائیه که عجب طلائیه! ،دوکوهه و فکه خیلی باصفا بود.

تو مناطق که قدم میزدم تو فکر این بودم که جنگجو های کشورمون چطور تو این هوا و این زمین ها مخصوصاً فکه که رملی هست میجنگیدن؟ بعضی وقتا به خودم میگفتم اگر دوباره چنین جنگی راه بیافته من چه کار میکنم؟

یه شعر، هیئتمون داره خیلی قشنگه براتون مینویسم:

بسم رب الارباب   /   دلها در تلاطم

مست و بی قراریم /  چون تشنه پی آب

الهی یه روزی بشی مسافر خون خدا

با ذکر یا حسین سینه بزنیم ایوون طلا

وعدمون هیأت شهدای گمنام کربلا

حسین ثارا...   ابا عبدا...

هیأت محشر ما /  زهرا مادر ما

نقش یا ابوالفضل  /  سربند سر ما

الا اهل عالم ما همه ز نسل غدیریم

شیعه حیدریم  ذلت و خواری نمی پذیریم

ایشالا با مهدی انتقام زهرا می گیریم

حسین ثارا...   ابا عبدا...

ما در شور و شینیم /  مجنون حسینیم

سرباز دلیر آن پیر خمینیم

یه خیمه یه لشکر /  یاد شهدا یاد سنگر

دو کوهه  شلمچه   /  یاد رفیقان دلاور

هیأتی های ما  /    همه سینه چاکان رهبر

حسین ثارا...   ابا عبدا...